قصه درمانی بزرگسالان

قصه درمانی بزرگسالان

قصه ها و داستان ها ابزار منحصر به فرد و ویژه ای برای استفاده از روان درمانی اند چرا که آن ها با همه مردم در هر سن و سالی ارتباط برقرار میکنند و دلیل دیگر آن که ما انسان ها غالبا به شکل قصه و داستان می اندیشیم.

 

مهم ترین نقشی که قصه یا اسطوره در درمان ایفا می کند ، همگانی و جهانی جلوه دادن مشکلاتی است که افراد با آن ها دست و پنجه نرم می کند، بنابراین فرد احساس نمی کند تنها است و مشکلش خاص ، منحصر به فرد و غیرقابل حل است. این همان پدیده ای است که در فرایند گروه درمانی بخوبی شناخته شده و یکی از مزیت های گروه درمانی محسوب میشود. چرا که همگانی دیدن مشکل و شریک شدن تجارب فردی ، همواره یکی از عوامل درمانی بسیار موثر گزارش شده است.( یالوم ١٩٧۵)اینکه فرد مسئله و مشکل خود را به صورت داستان و با قصه از زبان کس دیگری بشنود وهله اول به فرد این را می گوید که او تنها نیست و کسان دیگری هم بوده اند که این گونه مشکلات را تجربه کرده و چنین احساسی دارند . . دانستن این مسئله اغلب درد و ناراحتی را به طور معناداری برای فرد کاهش داده و به فرد کمک میکند تا همانند دیگران برای یافتن راه حلی برای مشکل خود تلاش نماید و او را سوق میدهد که برای مشکل خود حل مسئله کند . به طور کلی قصه و تمثیل چهار قلمرو از وجود انسان را تحت تاثیر قرار میدهند:

  1. قلمرو شناختی: توانایی قصه در انتقال دانش و کمک به فرایند حل مسئله
  2. قلمرو عاطفی: قصه باعث پالایش عاطفی-هیجانی و امید آفرینی میشود
  3. قلمرو بین فردی: قصه باعث ایجاد و خلق پیوستگی و رابطه انسانی -اجتماعی افراد با یکدیگر میشود
  4. قلمرو شخصی: قصه باعث بصیرت و بینش میشود چرا که فرد خودش و مسائل مبتلا به زندگی اش را در روایت دیگران ملاحظه و مشاهده کرده و درک بهتری از خود و مشکل اش پیدا میکند.

با یک قصه خوب میتوان برای فرد به روشنی توضیح داد که افکار ناسازگار( خطاهای فکری) اساسا چگونه شکل میگیرند و چگونه تعمیم یافته اند و به طور انتخابی انتزاع شده اند و مورد تحریف قرار میگیرند و چگونه در یک رویداد یا واقعه جدید الگوی واکنشی آشنا( عادتی) را بر می انگیزند.

در قصه ها معنای هر رویداد را چارچوب فکری و باور ما تعیین میکند، وقتی که ما چارچوب و باور ذهنیمان را تغییر میدهیم معنای آن رویداد نیز به تبع آن تغییر میکند. وقتی که قصه ها و حکایات و حوادث در متن داستان تغییر می کند معنا و مفهوم آنها نیز تغییر می کند ند. مثلا یک جوجه اردک که از دیگران متفاوت به نظر میرسد ، تبدیل میشود به جوجه اردک زشت ، اما در قالب و چارچوب دیگری همین جوجه اردک زشت به یک قوی زیبا تبدیل میشود ، بسیار زیباتر از اردک های دیگری که او همواره خودش را با آن ها مقایسه میکرده است.

“منبع: کتاب قصه درمانی”

نوشته: دکتر علی صاحبی

 

A) عاطفه (affect): عاطفه در واقع نشانه است،یعنی چیزی توسط دیگران قابل مشاهده است.مانند خشم در چهره که با سرخ شدن مشخص می باشد.

  1. عاطفه متناسب:هیجانی که با خلق و یا فکر هماهنگ است.
  2. عاطفه نامتناسب:عدم هماهنگی بین حال و هوای احساس هیجانی و عقیده،تفکر یا تکلم همراه آن.
  3. عاطفه کند(blunted):اختلالی در عاطفه که با کاهش چشمگیر در شدت احساس ابراز شده مشخص می شود.
  4. عاطفه محدود(restricted):کاهش مشخص شدت حال و هوای احساسی به درجاتی کمتر از عاطفه کند.
  5. عاطفه یکنواخت(تخت)(flat):فقدان کامل یا تقریبی هر گونه علامت ابراز عاطفی،صدا یکنواخت،چهره بی حرکت.
  6. عاطفه بی ثبات:تغییر سریع و ناگهانی احساس هیجانی،بدون ارتباط با محرک های خارجی.

B) خلق (mood): هیجانی نافذ و مستمر که به طور ذهنی احساس می شود،که از سوی شخص گزارش می شود و توسط دیگران مشاهده می شود(مثل افسردگی،نشئه،خشم)

  1. خلق ملالت بار(dysphoric)
  2. خلق طبیعی(euthymic)
  3. خلق منبسط(expansive):ابراز احساس بدون مهار،که معمولا همراه با برآورد اغراق آمیز درباره اهمیت و معنای احساسات است.«در متن DSM-IV این اصطلاح معادل over familiarity دانسته شده است».
  4. خلق تحریک پذیر(irritable):حالتی که در آن شخص زود ناراحت شده و به خشم می آید.
  5. نوسان خلق(mood swings)(خلق بی ثبات):نوسانات بین سرخوشی و افسردگی یا اضطراب.
  6. خلق بالا(elevated):حال و هوای اعتماد به نفس و لذت(بیشتر از حد طبیعی)
  7. شنگولی(euphoria):احساس نشاط شدید همراه با احساس خود بزرگ بینی
  8. سرمستی(ectasy)
  9. افسردگی
  10. فقدان احساس لذت(anhedonia):فقدان علاقه و کناره گیری از هر گونه فعالیت لذت بخش و منظم.
  11. سوگ یا داغدیدگی:غمگینی متناسب با فقدان واقعی
  12. آلکسی تایمی(alexithymia):ناتوانی یا اشکال در توصیف یا اگاهی شخص از هیجانات یا خلق خود.
  13. افکار خودکشی
  14. سرخوشی(elation)،سرمستی(ectasy)شدیدتر از سر خوشی(elation) است.
  15. شیدایی خفیف(hypomania):نوعی خلق نابهنجار که واجد خصوصیات کیفی شیدایی ولی با شدت کمتر است.
  16. شیدایی(مانیا):حالتی از خلق که خصوصیات آن عبارتند از:سرخوشی،سرآسیمگی،پرتحرکی،افزایش میل جنسی،افزایش سرعت تفکر و تکلم.
  17. مالیخولیا(melancholia):حالت افسردگی شدید
  18. بی تفاوتی ملیح(labelle indifference):خونسردی نا متناسب یا فقدان نگرانی در مورد ناتوانی خود(شایع در هیستری)

C)سایر هیجانات:

  1. اضطراب
  2. اضطراب فراگیر:ترس نافذ عمیق و همیشگی و نامتمرکز که به فکر خاصی بستگی ندارد.
  3. ترس
  4. سرآسیمگی(agitation):اضطراب شدید همراه با بی قراری
  5. تنش(tension):افزایش فعالیت روانی و حرکتی که نامطبوع است.
  6. هول یا وحشت زدگی(panic):حمله حاد،دوره ای و شدید اضطراب همراه با احساس توانکاه ترس و تخلیه خودکار
  7. بی احساسی(apathy):حالت هیجانی کند همراه با گسستگی یا بی تفاوتی
  8. دو سو گرایی یا دوگانگی احساس(ambivalence):وجود دو تکانه متضاد در یک شخص نسبت به یک چیز (شایع در اسکیزوفرنی)
  9. تخلیه هیجانی(abreaction):تخلیه یا رها سازی هیجان پس از یاداوری تجربه ای دردناک
  10. شرم:ناتوانی فرد برای برآوردن انتظاراتی که از خود دارد.
  11. احساس گناه
  12. کنترل تکانه
  13. وصف ناپذیری(eneffability)
  14. آکاتکسیس(فقدان نیرو گذاری):فقدان احساس در مورد موضوعی که در حالت عادی بار هیجانی دارد
  15. نیرو زدایی روانی:جدا کردن هیجانات از افکار،عقاید یا اشخاص.

D)اختلالات فیزیولوژیک مربوط به خلق:

علایم کژکاری جسمی(معمولا دستگاه خود مختار)،اغلب همراه با افسردگی(علایم نباتی نیز نامیده می شود)

  1. بی اشتهایی
  2. پرخوری
  3. بی خوابی(insomnia):که سه نوع است:۱-بی خوابی اول شب ۲-بی خوابی اواسط شب -بی خوابی اخر شب یا سحر خیزی
  4. پرخوابی(hypersomnia)
  5. تغییرات شبانه روزی:خلق صبح ها،بلافاصله پس از خواب،بدتر از سایر مواقع روز است.
  6. کاهش لیبیدو:کاهش میل،سائق و عملکرد جنسی
  7. یبوست
  8. خستگی
  9. هرزه خواریPica:هوس و خوردن مواد غیر خوراکی نظیر رنگ و خاک
  10. حاملگی کاذب:بیمار علایم و نشانه های حاملگی مثل اتساع شکم،بزرگی پستان،توقف قاعدگی و…. را نشان می دهد بدون اینکه واقعا حامله باشد.
  11. جوع(پرخوری عصبی)(bulimia):گرسنگی سیری ناپذیر و خوردن حریصانه در جوع عصبی و افسردگی غیر عادی(atypical) دیده می شود.
  12. بی حالی(adynamia)

 

E) رفتار حرکتی (کردار)

وجهی از روان که تکانه ها،انگیزه ها و امیال ،سائق ها،غرایز و هوس ها را در بر می گیرد و با رفتار یا فعالیت حرکتی شخص ،ابراز می شود.

1. پژواک رفتار یا آینه کرداری(echopraxia):تقلید بیمار گونه حرکات شخص دیگر.

2. کاتاتونیا و وضعیت های بدنی غیر طبیعی:در اسکیزوفرنی ماتاتونیک و برخی موارد بیماری های مغزی مثل آنسفالیت دیده می شود.

الف. جمود عضلانی یا کاتالپسی (catalepsy): وضعیت بی حرکتی که به صورتی مستمر حفظ شود.

ب. برآشفتگی کاتاتونیک: فعالیت حرکتی بی هدف و سراسیمه،که تحت تأثیر محرک های خارجی قرار نمی گیرد.

پ. بهت (stuper) کاتاتونیک: کندی بارز فعالیت حرکتی،که طی آن به نظر می رسد فرد از محیط اطرافش آگاه نیست.

ت. سفتی (rigidity) کاتاتونیک: انتخاب وضعیت سفت و بی حرکت

ث. وضعیت گیری کاتاتونیک (posturing): وضعیت گیری بدنی غیر عادی و ارادی

ج. انعطاف مومی (waxy flexibility): حالتی که در آن بیمار را می توان در هر قالب دلخواه قرار داد و وضعیت ایجاد شده دوام می یابد.

چ. بی حرکتی (akinesia): فقدان حرکات بدنی

 

3. منفی کاری(negativism):مقاومت بدون انگیزه در مقابل حرکت یا دستور.(شایع در اسکیزوفرنی کامتاتونیک)

4. قوام باختگی(cataplexy):فقدان موقت قوام عضلانی و ضعف عضلانی تحت تأثیر حالات هیجانی مختلف.

5. رفتار قالبی(negatiuism):الگوی ثابت و تکراری حرکات و تکلم.

6. ادا و اطوار(mannerism):حرکات غیر عادی عادتی و ریشه دار

7. خودکاری(automatism):انجام خودکار اعمال که نشان دهنده فعالیت نمادین نا خوداگاه است.

8. خودکاری دستوری:پیروی خودکار از تلقیفات(که اطاعات خودکار هم نامیده می شود)

9. لالی یا گنگی(mutism):خموشی بدون ناهنجاری و اختلال ساختمانی و بدنی.

10. پرتحرکی(oueractivity):(سرآسیمگی روانی حرکتی-بیش فعالی تیک-خوابگردی-ناآرامی(آکاتژیا)-وسواس عملی-بی تعادلی(اختلال هماهنگی عضلانی)-پرخوری وسواسی-لرزش-رخت سایی:اغلب در دلیریوم(سرسام)دیده می شود)

 

وسواس عملی:

می بارگی(dipsomania):احساس اجبار برای نوشیدن الکل.

دزدی بیمار گون(kleptomania):احساس اجبار برای اقدام به دزدی.

حشری بودن (زن)(nymphomania):احساس نیاز بیش از اندازه به انجام عمل جنسی در زن.

شهوت پرستی(مرد)(satyriasis):احساس نیاز بیش از اندازه به انجام عمل جنسی در مرد.

وسواس کندن مو(trichotillomania):تمایل جبری به کندن موهای خود.

آداب وسواس(rituals):فعالیت هایی است که بیمار به قصد کاهش اضطراب انجام می دهد.

11. کم تحرکی(hypokinesis):کاهش فعالیت حرکتی و شناختی

12. تقلید(mimicry):فعالیت تقلیدی و ساده دوران کودکی

13. پرخاشگری(aggression):معادل حرکتی عواطفی مثل خشم،غضب یا خصومت.

14. برون ریزی یا کنش نمایی(acting out):احراز مستقیم یک میل یا تکانه ناخودآگاه به صورت عمل

15. بی ارادگی(abulia):کاهش تکانه برای عمل و تفکر

16. بی رمقی(anergia)

17. ناایستی-بدگامی(castasia-abasia):ناتوانی در ایستادن یا راه رفتن؛در اختلال تبدیلی دیده می شود.

18. مدفوع خواری(coprophagia)

19. اختلال حرکتی(diskinesia):اشکال در انجام حرکات ارادی(مانند آنچه که در اختلالات خارج هرمی دیده می شود)

20. سفتی عضلانی:حالتی که در آن عضلات بی حرکت باقی می ماند(در اسکیزوفرنی)

21. چرخش(twirling):علامتی که در کودکان در خود مانده(اوتیسم)دیده می شود و طی آن کودک در جهتی که سرش چرخانده می شود،می چرخد.

22. کند جنبی(bradykinesia):فعالیت حرکتی کند همراه با کاهش حرکات خودبخودی طبیعی.

23. کره(chorea):حرکات غیر ارادی بدون هدف،پرتابی و سریع و تصادفی(شایع در هانتیگتون)

24. تشنج(convulsion):انقباض یا اسپاسم خشن و غیر ارادی عضلات(الف.تشنج کلونیک:تشنجی که در آن عضلات به طور متناوب منقبض و منبسط می شوند.ب.تشنج تونیک:تشنجی که در آن انقباض عضلانی مداوم است.)

25. حمله صرعی(seizure):شروع ناگهانی یا حمله ای برخی نشانه ها نظیر تشنج،اختلالات روانی یا حسی و کاهش هشیاری؛در صرع دیده می شود.الف.صرع تونیک-کلونیک ژنرالیزه:شروع فراگیر حرکات تونیک-کلوبیک در اندام ها،گاز گرفتن زبان و بی اختیاری و سپس بهبود تدریجی هشیاری:صرع بزرگ و صرع روانی حرکتی نیز نامیده می شود.ب.صرع پارسیل ساده:حمله موضعی صرع بدون تغییر هشیاری.پ.صرع پارسیل مرکب:صرع حمله ای موضعی همراه با تغییر در هشیاری

26. اختلال قوام(dystonia):انقباضات مداوم و آهسته تنه یا اندام ها:در دیستونی ناشی از دارو دیده می شود.

27. اختلال بیانگری چهره(amimia):ناتوانی ایما و اشاره یا عدم فهم ایما و اشاره دیگران.

 

F) تفکر

جریان هدفدار عقاید،نمادها و تداعی ها که در مقابل یک مسئله یا تکلیف شروع شده و به نتیجه واقعگرایانه می رسد.کنش پریشی parapraxia (انحراف گاه به گاه از منطق که لغزش های فرویدی هم نامیده می شود)جزئی از تفکر طبیعی تلقی می شود.تفکر انتزاعی به توانایی دریافت نکات اصلی کل،تجزیه کل به جزء و تمیز خصوصیات مشترک اطلاق می شود.

 

a) اختلالات کلی در شکل و فرایند تفکر:

  1. روانپریشی(psychosis):ناتوانی در تفکیک واقعیت از خیال ،همراه با خلق واقعیت جدید.
  2. واقعیت سنجی(reality testing)
  3. اختلال در تفکر صوری(formal thought)
  4. تفکر غیر منطقی:فقط وقتی بارز بوده و ناشی از ارزش های فرهنگی یا نقایص هوشی نباشد،بیمار گونه محسوب می شود.
  5. واقعیت گریزی(dereism):فعالیت ذهنی ناهماهنگ با منطق و تجربه
  6. تفکر در خود مانده(autistic thinking):اشتغال ذهنی با جهان درونی و خصوصی،این اصطلاح تا حدودی مترادف واقعیت گریزی است.
  7. تفکر سحر آمیز(magical thinking):تفکری شبیه تفکر مرحله پیش عملیاتی پیاژه که در آن افکار،کلمات یا اعمال دارای نیرو فرض می شوند(مثلا فرد فکر می کند می تواند موجب یا مانع هر نوع حادثه ای شود).
  8. تفکر فرایند اولیه:اصطلاح کلی برای تفکری که واقعیت گریز ،غیر منطقی و سحر آمیز است؛به طور طبیعی در رویا و بطور بیمار گونه در سایکوز دیده می شود.
  9. بینش هیجانی(emotional):درک و فهم عمیق که ممکن است به پیدایش تغییرات مثبت در شخصیت و رفتار منجر شود.
  10. اختلالات خاص در شکل تفکر(فرم یا فرایند فکر):
  • واژه سازی(neologism):ساختن کلمات تازه یا تخلیص سایر کلمات
  • سالاد کلمات:بیمار تعدادی کلمات نا مربوط هم ردیف می کند و جمله ای می سازد که فعل ،فاعل،حرف اضافه یا قید ندارد.
  • حاشیه پردازی(circumstantiality):بیمار در پاسخ به سوال یا توضیح یک مطلب خاص حاشیه می رود اما در نهایت به هدف می رسند.
  • تفکر مماسی(tangentiality):ناتوانی برای ایجاد تداعی های هدف دار در تفکر؛بیمار در صحبت هایش از مبداء به مقصد نمی رسد.
  • بی ربط گویی:تفکری که اگر به زبان آورده شود قابل درک نیست و کاملا بی ربط می باشد.
  • درجاماندگی:تکرار پاسخ یا پاسخ مداوم به محرک قبلی علیرغم رویارویی با محرک جدید.
  • مکرر گویی مرضی:تکرار بی معنی عبارات و لغات خاص.
  • پژواک گویی(اکولالی)(echolalia):تکرار مرضی کلمات یا عبارت شخص دیگر
  • ادغام:ترکیب مفاهیم متفاوت به صورت مفهومی واحد
  • پاسخ نامربوط
  • شل شدن تداعی ها(loosing of association):جریانی از افکار که در آن عقاید به طریق کاملا نا مربوط از موضوعی به موضوع دیگر منحرف می شود.
  • خروج از خط(derailment):انحراف تدریجی یا ناگهانی قطار تفکر بدون انسداد و وقفه که در اسکیزوفرنی دیده می شود .گاهی به صورت مترادف با شل شدن تداعی ها به کار می رود.
  • پرش افکار(flight of ideas):ایراد سریع و مداوم کلمات یا بازی با کلمات که همراه با انحراف مکرر از موضوعی به موضوع دیگر است(در مانیا شایع است)
  • تداعی صوتی(clang association):تداعی کلماتی که آهنگ یکسان اما معانی متفاوت دارند ممکن است شامل قافیه پردازی و جناس باشد.
  • انسداد افکار(blocking):قطع شدن ناگهانی قطار فکر و گسیختگی جریان افکار.
  • پالی لالیا:تکرار بیمار گونه بخشی از جمله خود.
  • غریبه گفتاری(glossolalia):ابراز پیامی گویا از طریق کلمات نا مفهوم که سخن گفتن زیر زبانی،کریپتولالیا یا زبان تکلمی خصوصی هم نامیده می شود.

 

C)اختلالات اساسی در محتوای فکر:

  1. فقر محتوا:تفکری که به دلیل ابهام،تکرارهای بی معنی و عبارات نا مفهوم اطلاعات ناچیزی را ارائه می دهد.
  2. عقیده بیش بها داده شده(over valued idea):بائر اشتباه نامعقول و مستمر که ثبات آن کمتر از هذیان است.
  3. هذیان:عقیده نادرستی که بر استنباط غلط شخص از واقعیت بیرونی متکی است.با زمینه هوشی و فرهنگی بیمار هماهنگ نیست و با استدلال هم اصلاح نمی شود.

 

الف.هذیان های غریب(bizzare):عقیده غلط،محال،نپذیرفتنی و بسایر غریب؛مثل مهاجمین فضایی مغز بیمار را دستکاری کرده اند.

 

ب.هذیان نظام یافته(systematized):عقیده یا عقاید باطلی که با اتفاق یا موضوع واحد به هم مربوط شده اند؛برای مثال بیماری از سوی مافیا مورد اذیت و ازار قرار دارد.

 

پ.هذیان هماهنگ با خلق:هذیانی که محتوای آن با خلق متناسب است؛مثلا بیمار افسرده خود را مسئول خرابی دنیا می داند.

 

ت.هذیان ناهماهنگ با خلق:هذیانی که محتوای آن با خلق رابطه ای ندارد؛مثلا بیمار افسرده که هذیان کنترل یا انتشار افکار دارد.

 

ث.هذیان نیست گرایی(nihilistic):عقیده نادرستی مبنی بر اینکه خود شخص،دیگران یا جهان وجود ندارد یا رو به فنا است.

 

ج.هذیان فقر(poverty):اعتقاد باطلی مبنی بر اینکه شخص از هست و نیست ساقط خواهد شد.

 

چ.هذیان جسمی:اعتقاد اشتباه در مورد کارکرد بدنی شخص؛مثل باور به ذوب شدن مغز.

 

ح.هذیان های پارانوئید:شامل هذیان های گزند و آسیب و هذیان های انتساب.کنترل و خود بزرگ بینی.

 

(۱) هذیان های گزند و آسیب(persecution):عقیده اشتباه به معنی اینکه در مورد شخص تقلب ،آزار و ظلم و ستم روا داشته می شود.

 

(۲)هذیان خود بزرگ بینی(grandeur):تصور مبالغه آمیز فرد از اهمیت،هویت و قدرت خویش

 

(۳)هذیان انتساب به خود(delution of reference):عقیده باطل فرد مبنی بر اینکه رفتار دیگران به شخص او مربوط است یا اینکه دیگران حتی رادیو در مورد او صحبت می کند.

 

(۴)خود مقصر بینی(self-accusation):احساس غلط پشیمانی و گناه

 

د)هذیان کنترل:احساس باطل مبتنی بر اینکه اراده،افکار یا احساسات شخص تحت کنترل نیروهای خارجی است.شامل:

 

(۱) ربایش فکر(thought withdrawal):هذیان بیرون کشیدن افکار شخص توسط دیگران یا نیروهای دیگر

(۲):کاشتن فکر(thought insertion):هذیان مبنی بر اینکه افراد یا نیروهای دیگر ا

 

Mehrnaz Khaksar, [۲۸.۰۸.۱۵ ۱۵:۵۸]

فکاری را در مغز شخص تزریق می کنند.

 

(۳):انتشار افکار(thought broadcasting):در این هذیان شخص معتقد است که افکارش را در دیگران می شنوند.

 

(۴):کنترل افکار:شخص معتقد است که افراد یا نیرویی افکارش را کنترل می کنند.

 

ذ)هذیان بی وفایی(حسادت هذیانی):اعتقاد باطل مشتق از حسادت بیمار گونه در مورد خیانت معشوق.

 

ر)جنون جنسی(erotomania):در این هذیان که در زن ها شایع تر است،شخص معتقد است که فردی سخت عاشق او شده است(عقیده کلرامبو-کاندینسکی)

 

ز)دروغ پردازی خیالی(pseudo log ia fantastica):نوعی دروغگویی که در آن به نظر می رسد شخص به واقعیت خیالات خود اعتقاد دارد؛با سندرم مونچاوزن یا بیماری راجعه به ساختگی ارتباط دارد.

 

۴-گرایش فکری یا اشتغال ذهنی:تمرکز روی عقیده ای خاص که مایه ی عاطفی ای قوی دارد.

 

۵-خودپردازی(egomania):اشتغال ذهنی بیمارگونه با خود.

 

۶-جنون تک شی ء(monomania):اشتغال ذهنی با موضوعی خاص

 

۷-خودبیمار انگاری(hypochondria):تعبیر غیر واقعی علایم جسمی یا احساس ها که بر آسیب عضوی واقعی مبتنی نیست.

 

۸-وسواس فکری(obsession)

 

۹-وسواس عملی(compulsion)

 

۱۰-هرزه گویی

 

۱۱-هراس(phobia):ترس بیمار گونه مقاوم،مداوم،غیر منطقی و اغراق آمیز از محرک یا موقعیتی خاص.

 

الف.هراس اختصاصی(specific phobia):ترس محدود به یک شی یا موقعیت خاص(مانند ترس از مار)

 

ب.جمعیت هراسی یا هراس اجتماعی(social phobia):ترس از تحقیر عمومی،ترس از سخنرانی یا غذا خوردن در جمع

 

پ.ترس از ارتفاع(acrophobia)

 

ت.بازار هراسی یا گذر هراسی(agoraphobia):ترس از فضاهای باز

 

ث.درد هراسی(algophobia)

 

ج.همه چیز هراسی(pan phobia)

 

خ.کلاستروفوبیا:ترس از مکان های بسته(clustrophobia)

 

د.بیگانه هراسی(xenophobia)(گزنوفوبی)

 

انواع هذیان های غریب:یعنی عقایدی که تحت هیچ شرایطی امکان صحت آن ها وجود ندارد.

 

*هذیان ربایش فکر

 

*هذیان کاشت فکر

 

*هذیان پخش فکر

 

*هذیان کنترل فکر

 

۱۲-معرفت الهی(noesis):حالتی وحی گونه که در ان نوری بیمار شدید پدید می آید و شخص این احساس را پیدا می کند که برای هدایت و فرماندهی انتخاب شده است.

 

۱۳-اتحاد سحر آمیز(union mystica):احساس نامحدودی از اتحادی اسرار امیز با قدرتی لایتناهی«اگر هماهنگ با محیط مذهبی و فرهنگی بیمار باشد اختلال محتوای تفکر محسوب می شود).

 

۱۴-افکار خودکشی

 

۱۵-افکار دیگر کشی

 

V.تکلم

 

A)اختلال تکلم(nolubility)

 

۱-فشار تکلم:در این حالت تکلم سریع و پر فشار بوده و حجم کلمات افزایش می یابد.

 

۲-پرگویی:فرد تکلم منطقی دارد،ولی پرحرفی می کند.

 

۳-فقر تکلم:فرد خیلی مختصر صحبت می کند و تنها کلمات تک سیلابی را به کار می گیرد.

 

۴-تکلم نا خود انگیز(nonspontaneous speech):تکلم غیر خود بخودی،پاسخ های کلامی خود انگیخته نبوده.

 

۵-فقر محتوای کلام:کلام فرد پر از ابهام،پوچی و بی معنایی و عبارات قالبی بوده و اطلاعاتی به شنونده منتقل نمی کند.

 

۶-آهنگ پریشی(dysprosody):فقدان اهنگ طبیعی کلمات

 

۷-نارساگویی(dysarthria):اشکال در ادای کلمات،نه در پیدا کردن کلمات یا دستور زبان

 

۸-صحبت با صدای بسیار بلند یا بسیار آهسته

 

۹-لکنت زبان(stuttering):تکرار مکرر یا کشیدن یک صوت یا سیلاب که موجب اختلال شدید در فصاحت تکلم می شود.

 

۱۰-بریده گویی(cluttering):تکلم غیر عادی و ناموزون به صورت ادای سریع و انفجاری کلمات

 

۱۱-آکولالیا(aculalia):تکلم نامفهوم همراه با اختلال بارز فهم

 

۱۲-کندگویی(bradylalia)

 

۱۳-دیسفونی:اشکال در صحبت کردن یا درد هنگام تکلم

 

B)اختلالات زبان پریشی(aphasic)

 

۱-زبان پریشی حرکتی(motor aphasia):اختلال تکلم(فهم زبان مشکلی ندارد) اما توانایی صحبت کردن به مقدار زیادی از بین می رود(زبان پریشی بروکا،غیر سلیس (nonfluent)یا بیانی(expressive) هم گفته می شود.

 

۲-زبان پریشی حسی(sensory):از دست رفتن توانایی درک معانی لغات به علل عضوی؛تکلم سلیس و خود انگیز اما نا مربوط و نامفهوم است(زبان پریشی ورنیکه سلیس (fluent) و دریافتی(receptive) هم نامیده می شود)

 

۳-زبان پریشی اسمی(nominal):اشکال در پیدا کردن نام درست یک شیء(نامپریشی (anomia) و زبان پریشی نسیانی هم گفته می شود)

 

۴-زبانپریشی نحوی(syntactical):ناتوانی برای تنظیم توالی مناسب کلمات

 

۵-زبانپریشی نا مفهوم:کلمات ادا شده کاملا ساخته و پرداخته خود بیمار هستند.

 

۶-زبان پریشی سراسری(global):ترکیب آفازی حسی و حرکتی

 

۷-ناگویی(alogia):ناتوانی برای صحبت کردن به دلیل نقص عقلی یا دوره ای از روان پریشی

 

۸- هرزه گویی(copropregia):استفاده غیر ارادی از زبان زشت و زننده

 

VI.ادراک

 

فرایند تبدیل تحریک فیزیکی به اطلاعات روانی،ادراک نامیده می شود؛از طریق این فرایند روانی محرک های حسی به سطوح آگاهی راه می یابند.

 

A)اختلالات ادراک

۱-توهم:ادراک حسی کاذب که به محرک های خارجی واقعی مربوط نیست؛به عبارت دیگر،توهم درک حسی در غیاب یک محرک است.

 

الف.توهمات پ

 

Mehrnaz Khaksar, [۲۸.۰۸.۱۵ ۱۵:۵۸]

یش خوابی(hypnagogic):ادراک حسی کاذب که در حین به خواب رفتن بروز می کند (پدیده طبیعی)

 

ب.توهمات پس خوابی(hypnopompic):ادراک حسی کاذب در لحظات بیدار شدن از خواب (پدیده طبیعی)

 

پ.توهم شنوایی:شایعترین نوع توهم در اختلالات روانی

 

ت.توهم بینایی:در اختلالات عضوی شایعتر است.

 

ث.توهم بویایی:در اختلالات عضوی شایعتر است.

 

ج.توهم چشایی:در صرع (uncinate) دیده می شود.

 

توهم لمسی:ادراک کاذب لمسی ،مثلا احساس خزیدن حشرات زیر پوست ؛یا پدیده عضو شبحی در افرادی که یک عضو بدنشان قطع شده است.

 

توهم جسمی:توهم احشایی(cenesthesia)

 

توهم لی لی پوتی (ریز بینی)

 

د.توهمات هماهنگ با خلق

 

ذ.توهم ناهماهنگ با خلق

 

ر.توهم زدگی(hallucinosis):توهماتی که غالبا شنیداری بوده و با سوء مصرف مزمن الکل ارتباط دارد.

 

ز.جابجایی حسی(syneshesia):حسیات با توهماتی که بر اثر سایر حواس ایجاد می شود،مثلا صدایی دیده می شود یا یک تصویر شنیده می شود.

 

س.پدیده قطار انگاری(trailing):نوعی ادراک نابهنجار که با داروهای توهم زا ارتباط دارد و در آن اشیاء متحرک به صورت یک سری تصاویر مجزا و منفصل به نظر می رسند.

 

ش.توهم دستوری(command hallucination)

 

۲-خطای حسی(illusion):درک و تعبیر عوضی محرک های حسی واقعی خارجی،هالوسینوز:توهماتی که اغلب شنوایی هستند و با مصرف طولانی مدت الکل ایجاد می شود.

 

B)اختلالات مربوط به اختلال شناختی و عضوی

 

نشناسی یا آکنوزی(agnosia):ناتوانی در شناسایی و تعبیر اهمیت تأثیرات حسی.

 

۱-نشناسی بیماری(anosognosia):انکار بیماری،قادر به شناسایی نقیصه عصبی خود نیست.

 

۲-نشناسی بدن(somatopagnosia):نشناختن بدن

 

۳-نشناسی دیداری(visual agnosia):ناتوانی شناخت افراد یا اشیاء

 

۴-نشناسی بساوایی(astereognosis):ناتوانی شناخت اشیاء با لمس

 

۵-چهره نشناسی(prosopagnosia)

 

۶-کردار پریشی(آپراکسی)(apraxia):ناتوانی در انجام تکلیف خاص

 

۷-نشناسی همزمانی(simultagnosia):ناتوانی درک بیش از یک جزء در میدان دید در هر زمان

 

۸-ناظر یفکاری(adiadokinesia):ناتوانی انجام سریع حرکات متناوب

 

۹-پیش درآمد(aura):حسیات هشدار دهنده نظیر رفتار خودکار،برافروختگی و تغییرا تنفس که معمولا پیش از تشنج احساس می شود،مقدمات حسی که پیش از سردرد میگرنی کلاسیک،حمله خواب یا برخی از انواع تشنج بروز می کند.

 

C)اختلالات مربوط به پدیده های تبدیلی و تجزیه ای

 

۱-بی حسی هیستریک(hysterical anethesia):فقدان وجوه حسی به دلیل تعارضات هیجانی.

 

۲-درشت بینی

 

۳-ریز بینی(micropsia)(هم ریز بینی ،هم درشت بینی ممکن است در اختلالات مشخص عضوی نظیر تشنج پارسیل مرکب نیز دیده می شود)

 

۴-مسخ شخصیت(depersonalization):احساس ذهنی غیر واقعی،بیگانه و ناآشنا بودن

 

۵-مسخ واقعیت(derealization):احساس ذهنی غیر واقعی و غریب بودن محیط

 

۶-گریز(fugue):کسب هویتی تازه و فراموش کردن هویت قبلی

 

۷-شخصیت چند گانه:شخص در زمان های متفاوت دو یا چند شخصیت یا منش متفاوت دارد.

 

۸-تجزیه (dissociation):در این اختلال گروهی از فرایندهای رفتاری یا ذهنی بیمار از بقیه فعالیت روانی او جدا می شود.

 

VII.حافظه

 

A)اختلال حافظه

 

۱-فراموشی(amnesia):ناتوانی نسبی یا کامل برای به خاطر آوردن تجارب گذشته

 

الف.پیش گستر(anterograde):فراموش کردن رویدادهایی که پس از زمان شروع فراموشی روی می دهند ؛شایع در کورساکوف

 

ب.پس گستر (retrograde):فراموش کردن رویدادهای که پیش از زمان شروع فراموشی روی داده اند.

 

۲-تحریف حافظه(paramnesia):اشتباه حافظه با دگرگونی در یاد آوری

 

الف.بازشناسی اشتباه(fausse reconnaissance)

 

ب.تحریف گذشته

 

ج.افسانه پردازیی(confabulation)

 

د.آشنا پنداری déjà vu (پدیده ای که در ان افراد براخی از موقعیت های غریب را آشنا می پندارند)

 

ه.آشنا شنیداری(déjà entendu)

 

و.آشنا اندیشی(déjà pense)

 

ز.ناآشنا پنداری(jamais vu)

 

۳-حدت حافظه(hypermnesia):افزایش اغراق آمیز ذخیره و یادآوری

 

۴-تصاویر ذهنی روشن(eidetic image):وضوح توهم گونه خاطرات دیداری

 

۵-خاطره پوشان(scleen memory):خاطره ای هشیارانه و قابل تحمل که خاطره دردناک را می پوشاند.

 

۶-واپس زنی:عقاید و تکانه های غیر قابل تحمل به صورت نا خودآگاه فراموش می شوند.

 

۷-فراموشی نام ها(lethologica)

 

۸-فراموشی موقت(blackout):نوعی فراموشی مختص افراد الکلی که بر اثر آن این افراد رفتار خود را در طول دوره مستی از یاد می برد.

 

B)سطوح حافظه

 

۱-فوری:به خاطر آوردن مطالب دریافتی در عرض چند ثانیه تا چند دقیقه

 

۲-نزدیک:به خاطر آوردن وقایع چند روز اخیر

 

۳-گذشته نزدیک:به خاطر آوردن وقایع چند ماه گذشته

 

۴-دور:به خاطر آوردن وقایع گذشته دور

 

VIII.هوش

 

A)کم توان ذهنی:

خفیف(بهره هوشی ۵۰-۵۵ تا ۷۰)متوسط(بهره هوشی ۴۰-۳۵ تا ۵۵-۵۰) شدید(بهره هوشی ۲۵-۲۰ تا ۴۰-۳۵) عمیق(بهره هوشی ۲۵-۲۰)

 

B)دمانس (زوال عقل):پسرفت عضوی و یکپارچه کارکرد هوشی بدون تیرگی هشیاری

 

۱-محاسبه پریشی

 

Mehrnaz Khaksar, [۲۸.۰۸.۱۵ ۱۵:۵۸]

(dyscalulia):فقدان توانایی محاسبه که ناشی از اضطراب یا اختلال تمرکز نیست.

 

۲-نانویسی یا نوشتار پریشی(dysgraphia):فقدان توانایی نوشتن،فقدان توانایی ساخت واژه ها

 

۳-ناخوانی یا خوانش پریشی(alexia):از دست رفتن توانایی خواندن.

 

C)زوال عقل کاذب(pseudodementia):خصوصیات بالینی شبیه دمانس که به علل عضوی مربوط نیست؛غالبا ناشی از افسردگی است(سندرم زوال عقل افسردگی)

 

  1. D) تفکر عینی(concrete thinking):تفکر تابع لفظ؛کاربرد محدود استعاره بدون درک تفاوت های ظریف معانی تفکر تک بعدی

 

E)تفکر انتزاعی(abstract thinking):توانایی شناخت تفاوت های ظریف معنی،تفکر چند بعدی مانند درک مفهوم زیبایی،عدالت،صادق بودن

 

بینش(insight)

بینش عقلانی(intellectual):فهم واقعیت عینی یک موقعیت بدون توانایی انطباق آن به گونه ای مفید برای تسلط به موقعیت

بینش واقعی(true):فهم واقعیت عینی موقعیت همراه با انگیزه و نیروی تسلط بر موقعیت

بینش مختل(impaired):کاهش قدرت فهم واقعیت عینی یک موقعیت

 

Xقضاوت(judgment)

 

A.قضاوت انتقادی(critical):توانایی ارزیابی،تشخیص و انتخاب بین امکانات مختلف در یک موقعیت

 

B.قضاوت خودکار:انجام یک عمل به صورت بازتابی

 

C.قضاوت مختل:کاهش توانایی درک صحیح یک موقعیت و عدم اقدام متناسب در آن موقعیت

 

سطوح بینش در بیماران روانی:

 

سطح ۱:انکار کامل بیماری

 

سطح ۲:آگاهی مختصر از بیمار بودن ،اما انکار همزمان آن

 

سطح ۳:بیمار اعتقاد دارد که بیمار است اما نمی داند که علت بیماری او چیست و از کجا آمده است.

 

سطح۴٫آگاهی از بیمار بودن اما بیماری خود را به عوامل خارجی و محیطی نسبت دادن

 

سطح ۵٫بینش عقلانی؛بیمار قبول دارد که بیمار است و بیماری او ناشی از مجموعه ای از عوامل درونی وبیرونی است؛ولی دستورات دارویی را رعایت نمی کنند.

 

سطح ۶٫بینش واقعی:بیمار هم بیماری خود را قبول دارد و بر این باور است که بیماری او ناشی از مجموعه ای از عوامل درونی وبیرونی است و هم در درمان را به طور کامل جدی می گیرد

 

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سرپرست نویسندگان
دکتر مریم عبداللهی- مشاوره خانواده و کودک

مریم عبدالهی

ارشد روانشناسی عمومی
مشاوره ازدواج، مشاوره فردی

رزرو یک جلسه مشاوره