در رابطه زناشویی و دوست داشتن، حس تعلق و مهم بودن برای فرد مقابل اهمیت بالایی دارد. زمانی که خیانت اتفاق می افتد فرد دچار آزردگی، خشم و عصبانیت می شود و دیگران معنی حسادت به آن می دهند. به راستی خیانت چیست ؟ خیانت به صورت کلی عبارت است از نقص اعتماد و شکستن توافق زن و شوهری درباره انحصار روابط جنسی و احساسی – عاطفی متقابل. در روابط زناشویی، هر نوع فعالیت یا رابطه ای که در آن شخص لذتی را که باید با همسرش تجربه کند، با شخص سوم باشد، خیانت تلقی می شود. خواه این رابطه یک رستوران رفتن باشد، خواه رابطه جنسی. هر دو اینها موجب برهم ریختن شریک زندگی خواهد شد، پس خیانت است.
مفهوم خیانت چیست؟
خیانت یکی از بدترین تجربه هایی است که شخص می تواند تجربه کند. خیانت خلاف وعده عمل کردن است که باعث می شود طرف مقابلتان دیگر به شما اعتماد نداشته باشد. کسانی که خیانت دیده اند، تعاریف مختلفی از خیانت دارند. خیانت زمانی است که اعتماد از بین می رود، فرد به شما دروغ می گوید، شما را فریب می دهد و یا از شما سواستفاده می کند. میزان خیانت در روابط دوستی و همچنین روابط زناشویی پدیده رایجی است ولی در روابط زناشویی عواقب تلخی در پی خواهد داشت.
در روابط زناشویی، هر نوع فعالیت یا رابطه ای که در آن شخص لذتی را که باید با همسرش تجربه کند، با شخص سوم باشد، خیانت تلقی می شود. خواه این رابطه یک رستوران رفتن باشد، خواه رابطه جنسی. هر دو اینها موجب برهم ریختن شریک زندگی خواهد شد، پس خیانت است.
اینکه برخی معتقدند خیانت فقط خیانت جنسی است، سخت در اشتباهند. اگر اینطوری است که می گویید پس چرا آن را از همسرتان مخفی می کنید؟ اگر خیانت نیست پس چرا همسرتان را آشفته می کند؟
در ادامه با انواع خیانت آشنا خواهید شد.
آشنایی با انواع خیانت
- خیانت احساسی
- خیانت جنسی
- خیانت جنسی و عاطفی
- خیانت مجازی
خیانت عاطفی چیست
در جامعه امروزی صحبت کردن با همکاران و دیگر کسانی که در اطرافتان وجود دارد، امری اجتناب ناپذیر است. حتی ممکن است شما با همکارانتان رابطه خانوادگی برقرار کنید و دوستی خانوادگی خوبی داشته باشید. این خیانت نیست. خیانت هنگامی رخ می دهد که شما حرف هایی با دوستتان داشته باشید که اگر همسرتان بشنود، ناراحت شود. این که مخفیانه با شخص سوم صحبت کنید و یا پیام دهید، خیانت است.
خیانت جنسی چیست
خیانت جنسی از خطرناک ترین چیزهایی است که یک رابطه را می تواند تهدید کند. خیانت جنسی اعتماد را خراب می کند و شریک زندگیتان را در معرض آسیب های جسمی و روحی قرار می دهد. شخص خیانتکار باید به دلائل خیانت جنسی پاسخ دهد. اگر این خیانت تنها برای سکس باشد، زوجین باید الگوی روابط جنسی خود را تغییر دهند. ولی در صورتی که دلایل دیگری داشته باشد، باید با یک درمانگر و مشاوره ازدواج مراجعه کند.
خیانت جنسی و عاطفی
مواردی که در بالا ذکر شد، از مواردی است که به روابط زناشویی صدمات زیادی می زند. حال اگر این دو نوع خیانت با هم جمع شوند مطمئنا اثراتی که بر شریک زندگی می گذارند، بیشتر خواهد بود و زندگی زوجین را بیشتر تهدید خواهد کرد.
خیانت مجازی چیست
امروزه با گسترده شدن اینترنت و شبکه های اجتماعی نوع دیگری از خیانت باب شده است. افراد در شبکه های اجتماعی با جنس مخالف دوستی برقرار می کنند. این نوع دوستی ها به مرور زمان به زندگی واقعی کشیده می شوند و رابطه زناشویی را مورد تهدید قرار می دهند.
نشانه های شخص خیانتکار:
- افسردگی
- احساس گناه
- دوری کردن
- دروغ گفتن
10 دلیل عمده برای خیانت مردان
- از بین رفتن عشق وعلاقه
- عدم جذابیت همسر
- سهل انگاری زنان
- اخلاق ورفتار غیر قابل تحمل همسر
- بالهوسی وهوس رانی
- عقده های جنسی
- بی خطر شمردن خیانت
- زیاده خواهی وتنوع طلبی
- خیانت همسر
- عدم رغبت همسر به ادامه رابطه به شوهر
10 دلیل عمده برای خیانت زنان
- انتقام جویی
- بی تفاوتی همسر
- احساس ناامنی وخلا عاطفی
- بازگشت به روابط قبلی
- رابطه طولانی ویکنواخت
- تلافی خیانت شوهر
- روابط زناشویی سرد ویکنواخت
- نبود نقاط مشترک
- بیماری
- جلب توجه وماجراجویی
دیدگاه های غلط در مورد خیانت / آنچه باید بدانید
- همه رابطه نامشروع دارند وهمه همسران به یکدیگر خیانت می کنند.
- رابطه فرا زناشویی برای ازدواج خوب است.
- خیانت زمانی اتفاق می افتد که زن وشوهر یکدیگر را دیگر دوست ندارند یا علاقه از بین رفته است.
- در خیانت آن معشوقه و فرد سوم سکسی تر است.
- در رابطه فرا زناشویی تقصیر فرد سوم است.
- بهتر است رابطه فرا زناشویی را ندید بگیریم
- بعد از رابطه فرا زناشویی طلاق حتمی است
الگوهای خیانت
- خیانت اتفاقی: کسی که نیت خیانت ندارد وموقعیت برایش ایجاد می کند( مهم: اتفاق فقط یکبار اسمش اتفاق است).
- معشوق بازها وفاسق ها: کسانی که علاقه ای به تعهد به زندگی زناشویی نداشته وروابط متعدد را تجربه می کنند.
- رابطه رمانتیک: دراین نوع خیانت عشق به وجود می آید.
وضعیت زوجین قبل از وقوع خیانت
- فاصله گیریی وسیر صعودی منزوی شدن
- عدم بی پرده گویی احساسات نسبت به رابطه وطرف مقابل
- عدم مسولیت وتعهد در رابطه
- عدم اعتماد متقابل
عواقب خیانت
خیانت به روح و جسم شریک زندگی لطمات سنگینی وارد میکند . در زیر برخی عوارض روحی خیانت را ذکر کرده ایم.
- آسیب به عزت نفس: فردی که همسر وی مرتکب خیانت شده است اغلب احساس خواهد کرد که عزت نفسش زیر سؤال رفته است.
- افسردگی واضطراب: در پی مورد خیانت واقع شدن از سوی همسر فرد ممکن است دچار مشکلات عاطفی خاصی شود و اگر هم دچار مشکلات زمینه ای مربوط به افسردگی یا اضطراب باشد، احساس بی ارزشی یا ناتوانی خواهد کرد و جذابیت ها، توانایی ها و نقاط قوت خود را زیر سؤال خواهد برد
- بدبینی: یکی دیگر از اتفاقات شایعی که پس از مورد خیانت واقع شدن دیده می شود بدبینی نسبت به جنس مخالف است. در پی خشم و نفرتی که فرد خیانت دیده احساس می کند، بیزاری از هرگونه ارتباط با دیگران
- ناامیدی و حذف ارزشهای شخصی: یکی دیگر از اتفاقات شایعی که پس از مورد خیانت واقع شدن دیده می شود بدبینی نسبت به جنس مخالف است. در پی خشم و نفرتی که فرد خیانت دیده احساس می کند، بیزاری از هرگونه ارتباط با دیگران و نیز بدبینی پیش می آید.
مراحل درمان خیانت (بعد از وقوع خیانت)
- بازسازی اعتماد از دست رفته
- یافتن دلایل خیانت( خیانت خودش یک پیغام است نسبت به رابطه مشکل دار وخراب زن وشوهر که باید درست شود)
- تفاهم وبخشش
مطالعه مقاله چگونه خیانت همسرم را فراموش کنم، می تواند در مراحل درمان خیانت کمک بسیاری به افراد خیانت دیده کند.
روشها و رفتار های ایجاد اعتماد بعد از پیمان شکنی:
- بعد از کار روزانه ، خود را به خانه برساند و ساعات بعد کار را با همسرش بگذراند.
- اگر وسوسه شود که آن فرد را که به وسیله او به همسرش خیانت کرده ببیند، به همسرش اطلاع دهد.
- اطمینان دادن مکرر بر عدم خیانت
- احساسات وافکار منفی خود را به همسرش بگوید.
- با همسرش هر روز تماس حاصل کند.
- از همسرش بپرسد که از اوچه می خواهد وچه توقعی از وی دارد.
- اوقاتی را به تنهایی وخلوت با یکدیگر بگذرانند.
- اوقاتی را برای بازسازی روابط جنسی، روحی واحساسی خراب شده بگذارند.
- به احساسات یکدیگر گوش فرا دهند.
- وقتی همسرش حرف میزند گوش دهد وتمرکز کند.
- خارج از رختخواب نیز محبت رانشان دهید.
- به سوی کارهای قبلی باز نگردید.
- قبول کردن اینکه وسوسه خیانت امکان دارد پیش بیاید.
- متعهد شود که خیانت تکرار نمی شود.
- با هرچه که به معشوقه ات مربوط است چون محل کار ، محل غذا خوردن، محل رفت وآمد عوض کن.
- اسرار ویا حساب خصوصی نداشته باشید.
- هرسال بعد از خیانت برای رابطه درست شده خودتان جشن بگیرید.
در صورتی که در حال گذراندن بحران خیانت هستید، پیشنهاد می کنیم که حتما با یک متخصص و مشاوره خانواده در ارتباط باشید. مطمئنا کمک شخص سوم و آگاه می تواند به بهبود رابطه تان کمک کند.
مرکز مشاوره نیک همراه با مشاوره حضوری و تلفنی آمادگی حل اختلافات بین زن و شوهر را دارد.
021-28424894
24 پاسخ
احساس فریب خوردگی در رابطه
ھر گاه در رابطه با دیگری احساس فریب خوردگی می کنیم بدان معناست که یا از ھمان آغاز و
اساس رابطه ھیچ عھد معنوی را در دل خود با دیگری نداشته ایم و فقط ریا کرده ایم و یا در بین راه
عھد را زیر پا نھاده و خیانت کرده ایم . آدمی بخودش ولی در دیگری خیانت می کند . دیگران عرصه
جفا یا وفای ما به عھد خودمان با خود ھستند . آدمی بدون دیگران قادر به بستن عھدی با خودش
نیست . عھد و قول و قرارھای معنوی ھر فردی با خودش بدون حضور و تعھد به دیگری ، یک خیال
محض است که به آسانی فراموش و توجیه می شود. عھد ما به دیگری کارگاه خلقت روحانی ماست
. وقتی عھد خود را به ناحقّ با دیگری می شکنیم در واقع خود را در دیگری می شکنیم و بدینگونه به
دام فریب خویشتن می افتیم . خیانت به عھد ، شکستن گوھر جاودانگی ماست . رابطه ای که فقط
بر اساس نیازھای مادی و غریزی باشد بسرعت به بن بست می رسد یا بواسطه ارضای آن نیاز و یا
ناکامی در آن نیاز . در ھر دو حالت بناگاه احساس پوچی و فریب می کنیم و عجب که طرف مقابل را
فریبکار می دانیم و نه خود را.
ھرگاه که عھدی معنوی و عاطفی را در دیگری می شکنیم خود را در او شکسته و شکستۀ ما در او تا
قیامت باقی می ماند و این عذابی عظیم و مادام العمر است و ما دیگر قادر نیستیم ھیچ عھد و پیمانی
را با خود و در رابطه با فرد دیگری استوار کنیم . این بدان معناست که ما تا ابد در خود شکسته شده و
در نزد خود ھیچ و پوچ شده ایم مگر آنکه آن عھد را احیاء کرده و یا از فرد مقابل طلب حلالی و بخشش
نمائیم . تا او ما را ببخشد ما ھم نمی توانیم خود را ببخشیم و این عذابی اجتناب ناپذیر است . فریب
دادن دیگران امری محال است .
سلام دوست گرامی
متن قابل تاملی بود. سپاس
به تازگی متوجه شدم که همسرم فیلم های مستهجن و پورن تماشا می کند، در هیستوری مبایلش دیدم و این فیلم ها را آنطور که در هیستوری دیدم، در تاریخی تماشا کرده است که من برای یک هفته مسافرت بودم و پس از چند روز که از سفر برگشته بودم اتفاقی دیدم که هیستوری مبایلش را پاک می کند و وقتی چک کردم دیدم درست در همان تاریخی که من رفته بودم این فیلم ها را تماشا کرده است، شاید بقیه اش را پاک کرده باشد، من احساس می کنم که مورد خیانت واقع شده ام، حالم بسیار بد است، می خواهم ازش جدا شوم چون وقتی این موضوع را مطرح کردم به جای اینکه از من دلجویی کند یا توضیح بدهد که چرا این کار را کرده، شروع به دعوا با من کرد که چرا به مبایلش دست زده ام و بعد از آن هم گفت اگر نگویم چطور فهمیده ام که این فیلم ها را می بیند، دیگر نمی خواهد مرا ببیند، من هم گفتم اوکی دیگر مرا نبین و او هم گفت پس جدا می شویم و پس از آن هیچ چیز دیگری نگفتیم و او با اینکه چند بار گفتم حالم بد است و گریه کردم، باز هم حتا ذره ای ابراز پشیمانی نکرد و من هم تصمیم به جدایی گرفته ام ولی دلم نمی خواهد مطمین شوم که این خیانت بوده، می خواهم بگوید پشیمان است ولی این کار را نکرد. باید باور کنم که مورد خیانت واقع شده ام و جدا شوم؟
سلام دوست عزیز
متاسفم به خاطر شرایط به وجود آمده . اما من یک سوال از شما دارم… آیا شما میخواهید جدا شوید به دلیل خیانتی که ازش صحبت میکنید و فیلمهایی که در گوشی همسرتون دیدید یا میخواهید جدا شوید چون او پشیمان نیست و از شما دلجویی نکرده و اینکه دوست دارید به شما بگوید پشیمان است؟؟ هر کدام از این سوالها جواب و مسیر جداگانه ای را برای ما دارد …. حتما به یک مشاور مراجعه کنید قبل از اینکه تصمیمی برای جدایی بگیرید
سلام من حمید هستم ۳۴سال سن دارم،اخیرا از عوض شدن و عجیب شدن رفتار زنم با خودم و بچم متوجه شدم داره بهم خیانت میکنه،یک شب وقتی داشت چت میکرد گوشیش ازش گرفتم و متوجه شدم که با یک پسر مجرد که ۸سال ازش کوچکتره رابطه مجازی و تلفنی داره،(زنم ۳۳سالست و ماوعاشق هم بودیم وقتی ازدواج کردیم)بعد ازون خیلی خودم کنترل کردن تا بسختی تونستم جلوی آبرو ریزی رو بگیرم،چون میدونستم بخاطر ارتباط زناشویی ناسالمی که باهاش داشتم مرتکب اشتباه شده،خودش خیلی پشیمونه و میگه همیشه منتظرم بوده که مثل دوران نامزدی و عقد بشم باهاش،و بهش توجه کنم،الان بعد از گذشت ده روزاز قضیه خیلی باهم رومانتیک شدیم،خیلی بهش توجه میکنم خیلی نگاش میکنم جوری که شک دیگران برانگیختم و کنجکاوشون کردم،میخواستم بدونم این محبت کردن زیادمون به همدیگه نشونه ی خوبیه یا بده،حتی رابطه جنسیمون هم که ده روزی یه بار بود الان هر روز شده یا حتی دو بار در روز؛این نگرانم کرده بنظر شما راه درستی درپیش گرفتم؟اگر کمکم کنید خیلی ممنون میشم چون واقعا به کمک نیاز دارم.
سلام و وقت به خیر
اینکه شما در تلاش جبران خلاها و کمبودهای رابطه خودتون هستین خیلی خوبه
ولی این جبران باید به صورت اصولی و درست باشه نه به صورت افراطی
شما در رابطتون نباید دچار افراط و تفریط بشید که هر دوتاش برای رابطه شما آسیب زه و مخربه
باید نیازهای همدیگه و انتظارات و توقعات همدیگر و نقاط ضعف و قوت خودتون و طرف مقابلتون رو
بشناسید و در مورد اونها حرف بزنید و برای رابطتون ضوابط و شرایطی رو مشخص کنید
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطالب کاربردی
سلام
ممنون از شما
سلام اگه امکان داره به ایمیل بنده پیام بدید سوالی داشتم که نمیتونم اینجا بیان کنم
سلام من تو دوران شناخت طرف مقابلم هستم که عشق زندگیمو خیلی دوستش دارم تا اینکه یکی مزاحمم شد که میدونستم به من علاقمند هستش اما من با اون مزاحم تا حالا هیچ ارتباطی نداشتم و به من اعتراف نکرده بود دیدم هر چه قدر مسدود کنم با یه پیج و شماره دیگه سراغم میاد و هر چه قدر میگفتم پیام نده لطفا بعدش مسدود می کردم نمی فهمید و دیدم فرار کردن فایده نداره از طرفی نامزدم گفته بود جواب نده
اما وقتی کار به جایی رسید که دیدم داره تو حریم من تجاوز میکنه و دست بردار نیست و فرار منو به جایی نمی رسونه خلاصه این آقا مزاحم دیدم داره دیگه شورشو در میاره، گفتم بهتره باهاش حرف بزنم ببینم مرضش چیه اگه حقا حرف بزنم میدونستم مرضش چیه اما بهتر بود اعتراف کنه و من جوابشو بدم تا حدشو بدونه خلاصه صد بار بهش نوشتم که مرضت چی میخوای از من که نوشت آخرش دوست دارم و منم گفتم کسی دیگه ای رو دوست دارم و بهش خیانت نمی کنم من تو رو تا حالا برادرم میدونستم و هر کاری میکردی به حساب بچگی و بازی گوشیت میزاشتم لطفا دیگه بهم پیام نده قلب من مال یکی دیگه است خلاصه اینو نوشتم بعد مسدودش کردم چون طرف مزاحم فامیلمان بود و ممکن بود ابرو ریزی راه بیفتد و چون ازم یکی دوماه کوچیک تر بود من همیشه به چشم برادرم میدیم و بازم با شماره های دیگه ای از من معذرت خواست و تمومش کرد و مزاحم نشد فقط بعدش قصد اون مزاحم که ازدواج و دوست داشتن من بود به نامزدم گفتم اعصابانی شد و نگفتم باهاش حرف زدم و جوابشو دادم برخلاف حرف نامزدم که گفته بود جوابشو نده جوابشو دادم این رو بهش نگفتم یعنی جزئیات رو نگفتم چون بنظرم کار منطقی ممکن رو انجام دادم و این کار هم جواب داد و ترسم خانوم دکتر از اینه که این که بهش نگفتم باهاش حرف زدم و این چیز هارو به من گفت یه جور خیانت محسوب بشه بگید چی کار کنم بشینم براش همه چی رو تعریف کنم چون همه حرف های مزاحم رو گفتم بهش گفتم فقط اینو نگفتم که نشستم جوابشو دادم دست از سرم برداشت در حالیکه نامزدم بهم گفت باهاش اصلا حرف نزن جوابشو نده ایا این خیانت محسوب میشه لطفا راهنمایی کنین چی کار کنم من نمی خوام بخاطر یه چیز خیانتکار محسوب بشم چون من قربون صدقه یکی دیگه نرفتم و هیچ احساسی به کس دیگه ای ندارم لطفا بگید چیکار کنم
سلام دوست عزیز
این مساله دیگه تمام شده شما یا باید اول تمام ماجرا رو میگفتید یا اصلا نمیگفتید ولی الان دیگه صلاح نیست این مساله رو مدام پیش بکشید و ایشون رو حساس تر بکنید شما و نامزدتون همدیگه رو دوست دارید لطفا تمرکزتون رو روی هر چه بهتر شدن روابطتون و شرایط فعلیتون قرار بدید و به فکر خیانت و این جور مسائل نباشید
مطلب بسیار خوبی بود.ممنون
سلام
ممنون از شما همراه گرامی
وای خیلی خوبه ساییتون
سلام وقت بخیر
خوشحالیم که مطالب سایت مفید بوده براتون
سلام . من یه خانم متاهل هستم ۴۵ سالمه تقریبا ۱۲ ساله ازدواج کردم . با شوهرم تفاوت فرهنگی زیادی داریم از دو استان متفاوتیم . ۲ تا فرزند دارم ۹ و ۵ ساله دختر . خودم کارمند هستم با یه پست خوب و حقوق خوب ولی شوهرم کارش آزاد بود و درآمدی که البته خیلی کم و حالا هم که دو سه سالیه تقریبا بیکاره . . خلاصه اینکه اصلا مسولیت پذیر نیست و همین که زندگی چرخش میچرخه و منم حوصله بحث ندارم اونم بیخیاله . البته مشکل من اینا نیستن . توی این ۱۲ سال مرتب برام صدا ضبط کن میگذاشته و میزاره .. تو کیف تو گوشی تو خونه … حتی برای مهمونا یا پرستار بچه تو کیف بچه . یکبارم که دعوامون شد گفت من همینم اگر میمونی باید همه چیزت رو مرتب بدونم . البته با این کاوشها یه مشت حرف خاله زنک نصیبش شده تا حالا و من که هیچ حرف یا فکر خلافی نداشتم …نتونستم برم و جدا شم و با این حقارت موندم فقط به خاطر بچه و خانوادم . الان یک ماهی هست با یکی از همکارام که قبل از ازدواجمون یه علاقه نسبی بهم داشتیم و در همون حد موند و به ازدواج ختم نشد بصورت پیامکی حرف میزنیم . من دوستش داشتم . و اونم متقابل حسی داشت که تو این سالها بعد از ازدواجمون از کنار هم عادی رد شدیم . ولی حالا خیلی شدید بهش وابسته شدم و اونم همینطور . من خیلی زندگی سختی داشتم با شوهرم ولی اون زندگی خیلی بهتری داره هم مادی و هم معنوی با زنش و کلا خیلی نرمال و آرومه. ازم خواسته که دو ماهی یکبار با هم باشیم و من هر چی تلاش میکنم نمیتونم بهش کاملا نه بگم . دلم میخواد برم حداقل تلافی این شکهای الکی شوهرم رو در بیارم و یه جوری تو اون دنیا سوپرایز شه . البته الان میتونم جوری بشه که نفهمه ولی بازم استرس دارم . نیاز روحی دارم ولی جنسی اصلا . چون تو این سالها کلایخ زدم از رفتارهای شوهرم از بدو ازدواج . سوالم اینه اگر اصلا این رابطه مخفی بمونه و آسیبی به خانواده ها نزنه بازم مشکلی داره ؟ و اگر قطع کنم ارتباطم رو روحیه خودم و این مدتی که با محبت اون حس خوبی داشتم چی میشه …؟
سلام . من یه خانم متاهل هستم ۴۵ سالمه تقریبا ۱۲ ساله ازدواج کردم . با شوهرم تفاوت فرهنگی زیادی داریم از دو استان متفاوتیم . ۲ تا فرزند دارم ۹ و ۵ ساله دختر . خودم کارمند هستم با یه پست خوب و حقوق خوب ولی شوهرم کارش آزاد بود و درآمدی که البته خیلی کم و حالا هم که دو سه سالیه تقریبا بیکاره . . خلاصه اینکه اصلا مسولیت پذیر نیست و همین که زندگی چرخش میچرخه و منم حوصله بحث ندارم اونم بیخیاله . البته مشکل من اینا نیستن . توی این ۱۲ سال مرتب برام صدا ضبط کن میگذاشته و میزاره .. تو کیف تو گوشی تو خونه … حتی برای مهمونا یا پرستار بچه تو کیف بچه . یکبارم که دعوامون شد گفت من همینم اگر میمونی باید همه چیزت رو مرتب بدونم . البته با این کاوشها یه مشت حرف خاله زنک نصیبش شده تا حالا و من که هیچ حرف یا فکر خلافی نداشتم …نتونستم برم و جدا شم و با این حقارت موندم فقط به خاطر بچه و خانوادم . الان یک ماهی هست با یکی از همکارام که قبل از ازدواجمون یه علاقه نسبی بهم داشتیم و در همون حد موند و به ازدواج ختم نشد بصورت پیامکی حرف میزنیم . من دوستش داشتم . و اونم متقابل حسی داشت که تو این سالها بعد از ازدواجمون از کنار هم عادی رد شدیم . ولی حالا خیلی شدید بهش وابسته شدم و اونم همینطور . من خیلی زندگی سختی داشتم با شوهرم ولی اون زندگی خیلی بهتری داره هم مادی و هم معنوی با زنش و کلا خیلی نرمال و آرومه. ازم خواسته که دو ماهی یکبار با هم باشیم و من هر چی تلاش میکنم نمیتونم بهش کاملا نه بگم . دلم میخواد برم حداقل تلافی این شکهای الکی شوهرم رو در بیارم و یه جوری تو اون دنیا سوپرایز شه . البته الان میتونم جوری بشه که نفهمه ولی بازم استرس دارم . نیاز روحی دارم ولی جنسی اصلا . چون تو این سالها کلایخ زدم از رفتارهای شوهرم از بدو ازدواج . سوالم اینه اگر اصلا این رابطه مخفی بمونه و آسیبی به خانواده ها نزنه بازم مشکلی داره ؟ و اگر قطع کنم ارتباطم رو روحیه خودم و این مدتی که با محبت اون حس خوبی داشتم چی میشه …؟
سلام دوست عزیز
با وجود تمام مشکلاتی که وجود داره باز هم به هیچ عنوان ما داشتن رابطه ای در کنار رابطه با همسرتون که اصطلاحا به انها روابط موازی گفته میشه تایید نمیشه حتی اگر مخفی بمونه .ازدواج یک رابطه دو نفره است و بابت تمام اختلاف نظر ها و مشکلاتی که در اون پیش میاد قطعا راه حلی وجود داره و شما متاسفانه به خاطر خشمی که از رفتارهای همسرتون دارید بدترین راه رو انتخاب کردید که این درست نیست .ماهی رو هر وقت از آب بگیرید تازه است پیشنهاد میکنم ابتدا رابطتون رو با اون فرد کامل قطع کنید و چه برای خودتون به خاطر مدتی که با اون شخص بودید و بنا به گفته خودتون علاقه ای هم پیش اومده و چه برای زندگی اصلی خودتون یعنی همسر و فرزندانتون حتما به یک مشاور مراجعه داشته باشید
سلام
من و شوهرم ۶ساله که ازدواج کردیم دو سال سر یه مسایلی با خانواده همسرم قهر کردم و همین بهانه ای برای همسرم شد تا به من خیانت کنه
البته از نامزدی هم با دخترای مجرد قرار و ملاقات میزاشت و من خیلی محل نمیزاشتم ولی الان دیگه افتاده دنبال زن های مطلقه خیلی با هم بحث کردیم و گفت که دیگه این کارها رو نمیکنه و ….. ولی من باز هم خیانت ها ش رو میببنم ولی دیگه به روی خودم نمیارم .میشه لطفا راهنمایی م کنید چیکار کنم
سلام دوست عزیز
ابتدا باید بگم اختلاف با خانواده همسر درسته پسندیده نیست اما دلیلی بر انجام خیانت هم نمیشه خیانتی که بارها و بارها داره تکرار میشه چیزی نیست که با قول دادن و اینکه دیگه انجام نمیدم و بخواد با یک عذر خواهی حل بشه اینگونه انحرافات فکری و اخلاقی و جنسی نیاز به مشاوره کاملتر و دقیق تری داره تا علل تکرار این رفتار از سوی همسرتون مشخص بشه
باسلام من سه ساله ازدواج کردم وخانمم یه هفت سالی ازمن کوچیکتره.تواین سه سال واقعاعاشق من بودوتوهرشرایطی دوست داشت کنارمن باشه.همیشه میگفت ازهمه مردامتنفره وفقط توی عمرش عاشق من شده.همسرم ازیه خانواده سنتی بودوارتباطش بامردهاخیلی کم بود.خلاصه دیوانه وارعاشق من بود.حتی مواردی که مزاحمش میشدن روبه من میگفت.من هم رواین حساب خیلی بهش اعتماد داشتم واصلا گوشی و وسایلش رو چک نمیکردم.امایه مدت روی گوشیش رمزگذاشته بودکه من نمیدونستم واگه گوشیش رو میخواستم خودش بازمیکرد.بعدیه مدت مدام سرش توگوشی بودکه من بهش شک کردمو گفتم چرارمزگوشیت روبهم نمیگی که بعدچندساعت خودش رمزو بهم گفت.من هم توهرفرصتی گوشیش رو چک میکردم تابالاخره متوجه شدم بایکی رابطه داره.وقتی فهمیدم قسم خوردکه خودم خواستم بفهمی وهمه چیرومیگم.میگفت یکی بوده که ازدوران مجردی ازمن خوشش میومده امامن ازش متنفربودم.به همین خاطرتواین سالهامدام مزاحمم میشده وازترستوچیزی نگفتم.الانم چندماهه برای اینکه اززندگیم بیرونش کنم،مجبورشدم باحرف راضیش کنم که همیشه باتهدیدبه خودکشی منوترسونده.آخرسرمجبورشدم پیامهاش روپاک نکنم تاتومتوجه بشی وکمکم کنی.میگه ازترس اینکه تومتوجه نشی وزندگیم ازهم نپاشه،تصمیم گرفتم تنهایی حلش کنم که موفق نبودم.من هم کمکش کردموطرف گموگورشد.اماهنوزعذاب میکشم که همسرمن چرابایدباهمچین فردپستی مکالمه کنه.قسم میخوره که کل مکالماتش درباره قطع ارتباط طرف بوده.نمیدونم واقعاباورکنم یانه.خیلی ناامیدوافسردم که یکی واردحریم خصوصی ام شده.هرگونه رابطه احساسی یادیدارکردن روهم ردمیکنه وقسم میخوره فقط پیام وتماس بوده وصرفادرباره این موضوع.نظرشماچیه؟میتونه واقعی باشه؟البته چون خودش اعتراف کرده وسابقه دروغی هم نداره،خودم میگم اطمینان کنم.
سلام وقت بخیر
این احساس شما رو به عنوان یک مرد درک میکنم اما اگر همسرتون با توجه به شرح حالی که دادید این کار رو انجام داده و چنین اشتباهی ازش سر زده کاش البته این مساله رو با شما درمیون میذاشت اما نگرانی ایشون به خاطر ناراحتی شما و اینکه ترسیده شما ناراحت بشید و از دستتون بده هم قابل توجه هست در هر صورت دیگه تمام شده این مساله و تکرار هم نشده بهتره شما هم فکرتون رو رها کنید و دیگه به این مساله فکر نکنید و تلاش کنید تمرکزتون رو روی زندگی و همسرتون قرار بدید برای هر چه بهتر شدن رابطه و گرم شدن محیط زندگیتون
با سلام من با ی خانومی در رابطه هستم قصد ازدواج داریم .الان متوجه شدم با چند تا از طریق اینستا پیام میده دلم خیلی واست تنگه برام عزیزی و … به چند نفر هم شماره داده .اما نمیدونه که من دیدم .میگه منا دوست داره میگه اگر نداشت باهام به ازدواح فکر نمیکرد. ی چیز دیگه که هست مشکل روانی داره قرص میخوره زیر نظر پزشک.من خیلی دوسش دارم الان نمیدونم چیکار کنم
سلام و وقت به خیر
صرف اینکه شما اون رو دوست دارید و اون شما رو دوست داره نمی تونه دلیل مناسبی باشه برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشید
حتما قبل از تصمیم گیری به جلسه مشاوره قبل از ازدواج برید و از نظر همتایی شخصیتی و نقاط ضعف شخصیتی و مشکلاتی که ایشون دارند ارزیابی
شوید. شاید همین رفتاریکه بهش اشاره کردین ناشی از مشکلات روحی ایشون باشه